به گزارش خبرگزاری«حوزه»، دوره آموزشی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی نیمه ی دوم مردادماه ۱۳۹۶ با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و به همت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با حضور نخبگانی از حوزه و دانشگاه در مجتمع فرهنگی وسف قم برگزار می گردد.
معرفی گفتمان نخبگان علوم انسانی
هدف اصلی دورۀ آموزشی گفتمان ایجاد ظرفیت علمی لازم در دانشجویان نخبه علوم انسانی برای ورود فعال به عرصۀ گفتمانسازی، آموزش، پژوهش و نظریهپردازی در مطالعات انتقادی علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی میباشد.
هدف و ضرورت شکل گیری گفتمان
بنیادهای علوم انسانی مدرن، مطالعات انتقادی علوم انسانی، فلسفه علم، ارزیابی انتقادی تاریخ تحول شکلگیری علوم انسانی، نسبت علوم انسانی با سایر لایههای فرهنگی و تمدنی مدرنیته، نسبت دین و علوم انسانی، علم دینی و علوم انسانی اسلامی و ... از جمله موضوعاتی هستند که در برنامههای آموزشی معمول علوم انسانی در دانشگاههای ما چندان مورد توجه نیستند.
از طرف دیگر در هر یک از رشتههای تخصصی علوم انسانی نیز برنامه آموزشی به نحوی طراحی نشده است که دانشجو را با نگاه فرهنگی تمدنی به علوم انسانی آشنا نماید یا وی را با یک رویکرد انتقادی به گونهای آموزش دهد که توانمندی نقد و نظریهپردازی در وی ارتقا دهد. دانشجویان علوم انسانی حتی نخبگان آنها در نام آموزشی فعلی بدون آشنایی و آگاهی از بسترهای فرهنگی تمدنی و مبانی و مبادی فلسفی علوم انسانی مدرن با لایههای سطحیتر این علوم آشنا میشوند و به هیچ عنوان توانایی تحلیل و ارزیابی و همچنین نسبتسنجی این علوم بابسترهای معرفتی بومی و اسلامی را ندارند. بنابراین خلأ فهم عمیق و بنیادین علوم انسانی هم به طور کلی و هم در هر یک از رشتههای علوم انسانی کاملاً محسوس است.
آشنایی با لایههای عمیقتر علوم انسانی مدرن که در واقع چارچوب و غایت آن را تعیین و روشن مینماید، به اشراف بر برخی معارف فکری و فلسفی نیازمند است که آموزش آنها در دیسیپلین فعلی آموزش رسمی در شرایط فعلی غیر ممکن مینماید. بنابراین نیاز است که این موضوعات به شکل موازی به نخبگان علوم انسانی آموزش داده شوند. از آنجا که پراکندگی در آموزش این اولویتها به لحاظ معرفتی مشکلاتی را ایجاد مینماید، آموزش نظاممند، منسجم و مرحله مرحلة این آموزهها ضروری است و چنین آموزشی به یک برنامة آموزشی جامع و واجد استانداردهای کیفی نیازمند است.
همچنین در بسیاری از رشتههای علوم انسانی با توجه به فضای شکل گرفته در دانشکدههای علوم انسانی، رویکردهای نظری قدیمیتر به دانشجویان آموزش داده میشود و دانشجو از آشنایی با آخرین دست آوردهای رشته تخصصی خود محروم است.
فرهنگ ایرانی اسلامی
علاوه بر موارد فوق ضرورت تناسب علوم انسانی با بستر فرهنگ اسلامی - ایرانی از مسائل جدی است که به خصوص در دهه اخیر اذهان علمی و مدیریتی جامعه را به خود مشغول نموده است، به گونهای که تحول در علوم انسانی یکی از اولویتهای اول جامعه علمی کشور تلقی میگردد. بر این اساس، خلأ آموزش متناسب با هدف تحول در علوم انسانی برای دانشجویان علوم انسانی کاملاً محسوس است.
موارد بالا به خوبی روشن میکند که آموزش موضوعات و مسائل بیان شده در یک قالب منسجم برای دانشجویان نخبه علوم انسانی کاملاً ضروری است، اما با توجه به برنامه مفصل آموزشی در هر یک از رشتههای علوم انسانی، نیاز است که این برنامه به صورت موازی و هماهنگ با برنامه آموزش رسمیدانشگاه ارائه گردد.
از طرف دیگر لازم به ذکر است که آموزش این موضوعات قبل از متصلب شدن نظام فکری دانشجویان باید انجام گیرد، چرا که بعد از آن، قدرت نقد و ارزیابی پارادایم حاکم در دانشجو ضعیف یا حتی غیرممکن میگردد. بنابراین بهتر است از ابتدای دوران کارشناسی، آموزش نظاممند این موضوعات دنبال گردد. همچنین لازم است طراحی سرفصلها و نظام محتوایی آموزش موازی، کاملاً مدبرانه باشد تا دانشجویان ضمن آموزش جامع و کیفی رشتههای تحصیلی خود به آموزش موازی بپردازند. چرا که یکی از مهمترین ملاحظات قدرت تحلیل و نظریهپردازی فهم مسلط و دقیق آموزشهای رسمی است. یکی از آسیبهای جدی آموزشهای انتقادی علوم انسانی این است که انگیزه فراگیری علوم انسانی مدرن را در مخاطب کاهش بدهد. لذا برای گرفتار نشدن به این آسیب باید برنامه آموزش موازی به گونهای تدوین گردد که هم به لحاظ انگیزشی و هم به لحاظ معرفتی، ضرورت فراگیری آموزشهای رسمی علوم انسانی مدرن به دانشجویان نخبه القا گردد.
یک نخبه علوم انسانی باید هم به مسائل و موضوعات علوم انسانی مدرن اشراف کامل داشته باشد و هم با رویکردهای انتقادی این علوم آشنا باشد. از طرف دیگر، چنین دانشجویی باید با تسلط نسبی بر معارف دینی و سنت اسلامی، ظرفیت بازخوانی و نقد اندیشههای مدرن را از منظر اسلامیدارا باشد.آشنایی نخبه علوم انسانی با اندیشه اسلامی نباید محدود به معارف اولیه و اصول عقاید باشد، بلکه وی باید از زاویه علوم تخصصی به واکاوی و فهم اندیشه اسلامی بپردازد. لذا آموزش مجازی باید به گونهای طراحی گردد که ظرفیتهای علمی و معرفتی گفته شده به تدریج در مخاطبین ایجاد گردد.
برنامههای آموزشی
بدون تردید آموزش موازی باید با جنبههای انگیزشی کافی همراه باشد، چرا که برنامه آموزشی جدید نیاز به تلاش مضاعف دانشجویان دارد و این تلاش به تقویت دائمی انگیزه مخاطبین نیازمند است. از طرف دیگر در فاز اول برنامه باید کسانی مخاطب طرح باشند که از توان هوشی و ظرفیت علمی بیشتری برخوردار هستند.
این برنامه آموزشی برای رسیدن به اهداف گفته شده باید حداقل در یک افق 6 ساله تعریف گردد و شامل دورههای آموزشی تابستان و دورههای آموزشی در طول سال تحصیلی باشد. افق 6 ساله متناسب با تحصیل یک دانشجوی علوم انسانی در نظر گرفته میشود که تا پایان مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل خود ادامه میدهد. آموزش موازی باید تا این زمان، ظرفیت لازم برای انجام فعالیتهای جدی پژوهشی و پایاننامه را در موضوعات انتقادی و با جهت گیری بومی و دینی در رشتههای تخصصی علوم انسانی، برای وی فراهم نماید. همچنین این آموزش موازی باید زمینه بهتر و کیفی تر ورود اندیشمندانه به دوره دکتری را برای مخاطبین طرح فراهم نماید.
نظام محتوایی برنامة آموزشی، هم شامل موضوعات مبنایی و عمومی ناظر به کلیة رشتههای علوم انسانی خواهد بود، و هم موضوعات و مسائل تخصصی هر یک از رشتههای علوم انسانی را در بر خواهد گرفت. لذا از سال اول تا سال ششم به تدریج موضوعات عمومی کمتر میشود و موضوعات تخصصی معطوف به رشتههای تحصیلی بیشتر میگردد.
علاوه بر موارد فوق برخی از عناوین آموزشی به صورت پیش نیاز و درازمدت ارائه خواهد شد.موضوعاتی چون حکمت و عرفان اسلامی، فلسفه غرب، مطالعات کلامی-روایی اسلامی و فلسفه علم از این دست هستند.تسلط بر این موضوعات برای ورود جدی در نقد و ارزیابی و همچنین تولید علوم انسانی اسلامی ضروری است. پرواضح است که این موضوعات را نمیتوان به صورت خلاصه آموزش داد و نیاز به آموزش تدریجی و بلند مدت دارد.
گفتمان نخبگان علوم انسانی، طرحی است که برای پوشش فقدان آموزش موازی با دغدغههای ذکرشده ارائه گردیده است. هدف اصلی این طرح، آموزش نظاممند،منسجم و تدریجی موضوعاتی است که به مخاطب خود قدرت فهم عمیق و چند لایهای و بازخوانی انتقادی علوم انسانی مدرن و همچنین آشنایی عمیق با ظرفیتهای معارف و اندیشههای اسلامی برای شکلگیری علوم انسانی متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی را ارائه مینماید. این طرح در فاز اول خود برای یک دانشجوی نخبة علوم انسانی در سال اول کارشناسی تنظیم میگردد و قطعا هدف تدوین فازهای تکمیلی را نیز خواهد داشت. منظور از فازهای تکمیلی برنامههای غلمی،آموزشی و پژوهشی است که متناسب و موازی با دورة دکتری مخاطبین و حتی بعد از آن، قابل ارائه میباشد.
در واقع یکی از اهداف درازمدت این طرح تربیت نخبگانی است که به عنوان اساتید و پژوهشگرانی برجسته،تحلیلگر و نظریه پرداز، آینده علوم انسانی را در این جامعه با جهت گیریهای بومی و با تکیه بر سنت غنی اسلامی، دگرگون سازند.بنابراین چشم انداز این طرح در خصوص مخاطبین نباید به 6 سال تحصیلی یا مقطع کارشناسی ارشد محدود گردد، بلکه این طرح باید در فازهای بعدی خود به افق های بلند مدت تری برای مخاطبین بیندیشد و زمینه ایجاد شبکههای علمیبین نخبگانی علوم انسانی را در سراسر کشور ایجاد نماید. شبکهای که هدف آن تولید علوم انسانی، متناسب با اندیشههای اسلامی و هماهنگ با فرهنگ بومیباشد.
هر چند به نظر میرسد که آموزش موضوعات و مسائل ذکرشده باید به صورتی مطلوب در عناوین درسی و سرفصل های رشتههای تحصیلی علوم انسانی در دانشگاه تنظیم و تدوین گردد و طرح آموزش موازی در چنان شرایط مطلوبی ضرورت نداشت، ولی با توجه به جهت گیری متفاوت نظام آموزش رسمی، طرح آموزش موازی به عنوان طرحی در دورة گذار به هدف افق گشایی برای وضع مطلوب مفید خواهد بود.
بنابراین امید است که این طرح در بلند مدت زمینههای برخی از تحولات بنیادین وساختاری در آموزش علوم انسانی، متناسب با فرهنگ و معرفت اسلامی-ایرانی ایجاد نماید. بدون تردید این نیروی انسانی تحول خواه است که چنین زمینهای را فراهم خواهد نمود و هدف اصلی گفتمان تربیت چنین نیروی انسانی است.
چشـمانـداز طرح گفتـمان
هدف اصلی دورۀ آموزشی گفتمان ایجاد ظرفیت علمی لازم در دانشجویان نخبه علوم انسانی برای ورود فعال به عرصۀ گفتمانسازی، آموزش، پژوهش و نظریهپردازی در مطالعات انتقادی علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی میباشد. به تعبیر دقیقتر هدف اصلی این است که دانشجویان سال اول رشتههای اصلی علوم انسانی که دارای استعداد برتر و نخبگی هستند، با طی یک برنامۀ علمی و آموزشی درازمدت که طی چند فاز ارائه میگردد، بتوانند به عنوان پژوهشگران، صاحبه نظران و اساتید آینده، در عرصههای انتقادی علوم انسانی و همچنین در زمینه رویکردهای اسلامی به علوم انسانی فعال باشند.
بنابراین در چشمانداز گفتمان حداقل سه فاز اصلی مدنظر است که هر کدام از فازها به مقاطعی تقسیم میگردند.
فــاز اول:
در این مرحله که 5 سال به طول خواهد انجامید، دانشجوی دورۀ کارشناسی علوم انسانی، از تابستان سال اول تحصیلی تا اتمام 3 نیمسال از دورۀ کارشناسی ارشد خود که در آستانة انجام پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود قرار میگیرد، باید به اتکای ظرفیتهایی که در این دورة آموزشی کسب نموده است، انگیزه و توان علمی کافی برای انجام فعالیت پژوهشی پایاننامه ارشد خود را در چارچوب گفتمان انتقادی علوم انسانی و رویکردهای علوم انسانی اسلامیداشته باشد. برنامههای آموزشی در این مقطع، هم جنبه بنیادین و عمومیخواهد داشت و هم جنبه تخصصی و در راستای هر یک از رشتههای علوم انسانی خواهد بود.
از طرف دیگر در این مرحله، زیربناهای فکری لازم در حوزه آشنایی با لایههای معرفتی عمیق علوم انسانی مدرن، آشنایی عمیق با سنت اسلامی و منابع دینی و حوزوی وهمچنین آشنایی با مطالعات و رویکردهای دینی و بومی به علوم انسانی در نظام معرفتی دانشجویان مخاطب به صورتی نظاممند شکل خواهند یافت.
فــاز دوم:
این مرحله نیز که به مدت 5 سال به طول خواهد انجامید، دورۀ انجام پایاننامة ارشد و تمام دورۀ تحصیلی دکتری مخاطب را در بر خواهد گرفت. به گونهای که در خاتمه این فاز ، پس از گذراندن یک دورۀ درازمدت آموزشی، اولاً به ارائه یک پژوهش جدی و کارآمد، به عنوان پایان نامه دکتری خود میپردازد، به گونهای که در رشته تحصیلی خود به عنوان یک صاحب نظر و منتقد جدی در جامعه علمی رشتة تحصیلیاش معرفی میگردد و ثانیاً در خاتمه این فاز به عنوان یک استاد جوان و فعال در حوزۀ آموزش، پژوهش، گفتمانسازی و نظریهپردازی مطالعات انتقادی علوم انسانی و مطالعات علوم انسانی اسلامی در رشتة تخصص خود به جامعه دانشگاهی معرفی خواهد شد. نتیجه این فاز از گفتمان میتواند به تولید منابع علمی مفید و جریان سازی در افق آینده علوم انسانی کشور با رویکرد بومی و دینی و از میان پایان نامههای دکتری منجر گردد.
فــاز سوم:
شکلگیری شبکه ملی اساتید و نخبگان علوم انسانی. در این مرحله پس از این که مخاطبین گفتمان طی گذراندن یک دورۀ ده ساله علاوه بر ارتقای در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در یک رشته تخصصی علوم انسانی، به اتکای دورههای آموزشی گفتمان، بر موضوعات بنیادین و انتقادی علوم انسانی مدرن، علوم و منابع حوزوی و اسلامی، رویکردهای علوم انسانی اسلامی و ... نیز تسلط یافتند، با توجه به طبقهبندی رشتههای تخصصی علوم انسانی در یک شبکه علمی ملی با سایر اساتید جوان و هم فکر و هم دغدغه مرتبط بوده و به شکل گروهی به تعمیق و توسعه علوم انسانی متناسب با رویکردهای دینی و بومی خواهد پرداخت.
شکلگیری این شبکه ملی در هر یک از رشتههای علوم انسانی به تجمیع ظرفیت نخبگان دغدغهمند علوم انسانی، در راستای جهتدهی بومی و اسلامی به علوم انسانی خواهد انجامید. این گروههای علمی میتوانند در یک حجم وسیع به بازخوانی انتقادی علوم انسانی مدرن بپردازند و راه را برای تحول علوم انسانی از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب باز نمایند. همچنین صرفاً با وجود چنین شبکهای میتوان در یک فرآیند چند ساله به تغییر شرایط گوههای علمی در دانشگاهها هم در عرصه آموزش و هم در عرصه پژوهش امیدوار بود.
بدون تردید یکی از نقصهای اصلی کشور در حوزه آموزش علوم انسانی این است که نظام آموزشی فعلی، به هیچ عنوان ظرفیت تربیت نیروی انسانی فعال در حوزۀ گفتمانسازی و نظریهپردازی علوم انسانی اسلامی را ندارد. حتی میتوان ادعا نمود که این نظام آموزش عالی ظرفیت تربیت نیروی انسانی فعال در زمینۀ نقد و تحلیل عمیق و چند لایهای علوم انسانی مدرن را نیز ندارد. بنابراین این نقصان عمده باید به گونهای پوشش یابد. دروۀ آموزشی گفتمان به هدف پوشش همین کمبود ناامیدکننده باید بتواند نیروی انسانیای را تربیت نماید که ضمن تسلط علمی بر رشتههای تخصصی علوم انسانی موجود، ظرفیت نقد و تحلیل جدی بنیادین آن و حتی بالاتر از آن ظرفیت نسبت سنجی آن را با اندیشههای اسلامی، و همچنین گفتمانسازی و نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی را داشته باشد.
بنابراین چشم انداز بیان شده در گفتمان از طریق تحقق یک آموزش موازی با آموزشهای دانشگاهی دنبال میگردد. بر این اساس بدیهی است که جمع نمودن این آموزشهای موازی مستلزم حضور نخبگان در این طرح میباشد.